رابرت اوپنهایمر به عنوان یک جوان آکادمیک شاهد روزهای اولیه این رشته به نام مکانیک کوانتومی بود. یکی از همکاران اوپنهایمر ادعا می کند که این چیزی بیش از یک علم جدید بود، اما “راهی جدید برای درک واقعیت”. می توان تصور کرد که کریستوفر نولان با شنیدن این جمله گوش هایش را بلند می کند. او بهعنوان کارگردان، بهویژه بر فیلمهایی متمرکز است که راههای جدیدی برای درک واقعیت ارائه میدهند. از هم پاشیدن و تعمق در قوانین سفت و سخت زمان و مکان، تامل در ماهیت آگاهی و ناخودآگاه انسان.
موضوع نولان در اوپنهایمر کمی سادهتر از برخی از هیجانانگیزترین فیلمهای هیجانانگیز او است – این یک فیلم زندگینامهای در مورد شخصیت عنوان آن، دانشمند و دانشگاهی است که به طور گسترده به عنوان پدر بمب اتمی شناخته میشود – اما ساختار آن به همان پیچیدگی و پیچیدهای است که هر نولانی تاکنون ابداع کرده است. بین چندین خط زمانی مختلف (برخی رنگی و برخی دیگر سیاه و سفید) تا وقایع ظهور و سقوط اوپنهایمر از زندگی عمومی قطع می شود. در برخی نقاط، اوپنهایمر بهطور همزمان بین چهار زمان متفاوت اما به هم مرتبط میچرخد، که هر کدام جنبههای متفاوتی از داستان اوپنهایمر را منعکس میکنند. با سه ساعت زمان با دهها نقش گویندگی، باید سنگینترین و جاهطلبانهترین فیلم 100 میلیون دلاری باشد که یک استودیو در اواسط تابستان سالها اکران کرده است.
در مرکز همه چیز – هسته ای که تمام ذرات این داستان حماسی به دور آن می چرخند – کیلین مورفی قرار دارد که عملکردی دگرگون کننده پر از هوش و به سختی حاوی احساسات ارائه می دهد. (او همچنین به نظر می رسد و هیچ شباهتی به مردی ندارد که ما در فیلم هایی مانند آن می شناسیم 28 روز بعد، آفتاب، چشم قرمزو مال نولان بتمن آغاز می شود.) اوپنهایمر، یک روشنفکر کنجکاو با گرایش های سیاسی لیبرال و بیزاری از تفکر جزمی، با کمونیست ها (و در برخی موارد بسیار بیشتر از ارتباط با آنها) در سال های اولیه زندگی خود ارتباط داشت، چیزی که وقتی دولت ایالات متحده نیاز را تشخیص دهد اهمیت زیادی پیدا می کند. قبل از اینکه نازی ها بتوانند بمب اتمی بسازند و مرد نظامی مسئول پروژه (مت دیمون) اوپنهایمر را واجد شرایط ترین نامزد برای رهبری چنین تلاشی معرفی می کند.
ژنرال گرووز دیمون انتصاب و مجوز امنیتی اوپنهایمر را تحت فشار قرار می دهد و اوپنهایمر به نوبه خود تعدادی از بهترین ذهن های علمی قرن بیستم را گرد هم می آورد تا چیزی را بسازد که تیمش از آن به عنوان «ابزار» یاد می کند. تلاش (هشدار اسپویلر) موفقیت آمیز است و نقش اوپنهایمر در پروژه منهتن او را به یکی از مشهورترین مردان جهان تبدیل می کند. اما در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، گذشته اوپنهایمر او را در تضاد با دولت آیزنهاور و سازمان ترسناک سرخ قرار میدهد. هنگامی که مجوز امنیتی وی برای تمدید مطرح می شود، کمیسیون انرژی اتمی جلسه ای را تشکیل می دهد که به نظر می رسد صرفاً برای بی اعتبار کردن و شرمساری او به خاطر وابستگی های سیاسی اش وجود دارد.
فیلمنامه نولان که او بر اساس بیوگرافی برنده جایزه ساخته شده است پرومتئوس آمریکایی توسط کای برد و مارتین جی. شروین، این سکانس های شنیداری را در بالای کار اوپنهایمر در لوس آلاموس و در بین آن ها آرایه می کند – و سپس یک جدول زمانی اضافی که چندین سال پس از جلسات، در حین تایید سنا برای یکی از همکاران اوپنهایمر، لوئیس استراوس تنظیم شده است، اضافه می کند. رابرت داونی جونیور)، که تهدید به افشای اسرار بیشتر در مورد اوپنهایمر می کند. گذشته و حال بیشتر با هم برخورد می کنند اوپنهایمر نسبت به نولان اصل، که فیلمی در مورد فناوری بود که در واقع به بشر اجازه می داد آنتروپی را معکوس کند.
بیشتر بخوانید: هر فیلم کریستوفر نولان، از بدترین تا بهترین رتبه بندی شده است
این انتخابی است که در ابتدا سخت است، اما هدف آن به تدریج و همراه با آن مشخص می شود اوپنهایمرمضامین بزرگتر درباره اینکه چگونه اقدامات با دقت در نظر گرفته شده معمولاً جرقههای عواقب پیشبینیناپذیر و غیرقابل کنترلی میدهند – مانند موجهای موجود در گودال آب که اوپنهایمر در همان صحنه اول فیلم مشاهده میکند. ساختار پیچیده همچنین به نولان کمک می کند تا حفظ شود اوپنهایمر از تبدیل شدن به یک فیلم بیوگرافی سنتی تر (بخوانید: خسته کننده). با کنار هم قرار دادن پیروزیها و تراژدیهای این مرد، او همچنین نشان میدهد که آنها بهطور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند – باز هم، تأکیدی بر ایدههای فیلم درباره واکنشهای زنجیرهای.
اوپنهایمر مورفی گهگاه در مورد امکان نظری چیزی که ما اکنون به عنوان سیاهچاله می شناسیم بحث می کند. او قبل از حضورش در لوس آلاموس، مقالهای درباره وجود «ستارگان تاریک» نوشت که دارای گرانش بسیار زیادی هستند که حتی نور هم نمیتواند از آن فرار کند – و بنابراین ما نمیتوانیم آنها را با چشم غیر مسلح ببینیم. اما ستاره ها در اوپنهایمر به وضوح قابل مشاهده هستند و درست تا پایان فیلم، در صحنه به صحنه ظاهر می شوند. برخی، مانند Dane DeHaan، نقشهای فرعی کوچک اما مهمی را بازی میکنند (در مورد او، نقش یک مرد نظامی که در پروژه منهتن کار میکند و بعدها به شخصیت مهمی در اقدامات دولت برای بیاعتبار کردن اوپنهایمر تبدیل شد). استعدادهای دیگر با نام های بزرگ به قدری کوچک ظاهر می شوند که حتی نمی توان آنها را تجلیل کرد. (گری اولدمن طی یک بازدید پرتنش از دفتر بیضی شکل، سخنان سپاسگزاری هری اس. ترومن را به نمایندگی از یک ملت سپاسگزار به اوپنهایمر می کشد.)
این چهره های آشنا – الکس ولف! تونی گلدوین! بنی صفدی! داوود دستمالچیان! متیو مودین! دیوید کرومهولتز! آلدن ارنرایش! جیسون کلارک! جاش هارتنت! کنت برانا! جک کواید! جیمز اوربانیاک! – ساختن اوپنهایمر تاثیرگذارترین مجموعه استعداد بازیگری «آن مرد» قرن بیست و یکم. اما آنها یک هدف عملی نیز دارند. حرفه اوپنهایمر و رسواییهای مختلف پروژه منهتن آنقدر بازیگران مهم را در خود جای داده است که به خاطر سپردن نام و نقشهای تاریخی همه غیرممکن میشود (حداقل برای فردی غیرعادی مثل شما واقعاً). توانایی تشخیص بازیگران در آن نقش ها به روشن نگه داشتن اصول درام کمک می کند.
گاهی اوقات بصری شاعرانه نولان شکوفا می شود با تمایلات نمایشی این شخصیت ها در تضاد است. سخنرانی های زیادی در آن وجود دارد اوپنهایمر در مورد میهن پرستی و وفاداری و اخلاق; برخی از آنها کار می کنند، در حالی که برخی دیگر وقتی در چارچوب طرح ویرایش پیچیده و تصاویر چشمگیر نولان ارائه می شوند، کمی احساس زائد می کنند. (تز پایانی فیلم خیلی واضح است قبل از اینکه خود اوپنهایمر در صحنه آخر آن را بیان کند.)
پرومتئوس آمریکایی بیش از 700 صفحه بود. از این نظر، ما ممکن است در واقع سه ساعت را در نظر بگیریم اوپنهایمر اثری با اختصار قابل توجه با این حال، حتی در سه ساعت، چند نفر در این داستان هستند که سزاوار توجه بیشتر هستند، مهمترین آنها امیلی بلانت در نقش همسر اوپنهایمر، کیتی، که حتی قبل از ملاقات با او در یک مهمانی شام، زندگی جذابی داشت. رابطه پیچیده اوپنهایمر با کیتی – و رابطه مشترک آنها با یک کمونیست آتشین و آشفته از نظر عاطفی با بازی فلورانس پو – در ذهن اوپنهایمر بزرگ جلوه می کند، با این حال زمان واقعی اجرا را اشغال می کند.
آن حرف ها را به کنار، اوپنهایمر فیلمسازی هوشمند، بزرگسالان و بدون IP در مقیاسی است که دیگر در سینماها نمی بینیم – به خصوص نه در اواسط جولای. در این زمان از سال، ما آنقدر به فیلم های پر از انفجار عادت کرده ایم که نسبت به آنها بی حس می شویم. اوپنهایمر واقعاً فقط حاوی یک بمب است – بمبی که سرنوشت آن را دقیقاً از ستاره می دانیم – اما شگفت آور است که این انفجار چقدر درام ایجاد می کند، زیرا نولان به وضوح معنای آن را نه تنها برای اوپنهایمر، بلکه برای کل جهان نشان می دهد. همه چیز درباره اوپنهایمر توصیف خود از نور برای کلاسی از دانش آموزان در فیلم را به یاد می آورد. همانطور که او توضیح می دهد، نور هم موج است و هم ذره.
او شانه بالا می اندازد: «این متناقض است، اما کار می کند.»
امتیاز: 8/10

بهترین فیلم ها بر اساس مقالات روزنامه یا مجله
این فیلمهای بزرگ از تلاش روزنامهنگارانی که در روزنامهها یا مجلات مینوشتند الهام گرفته شدهاند.
Comment