قرار بود مایکل کیتون در قسمت سوم بازی کند بتمن فیلم در دهه 1990 حتی پس از اینکه تیم برتون توسط جوئل شوماخر به عنوان کارگردان جایگزین شد بتمن برای همیشهکیتون ماهها و ماهها به پروژه وابسته بود تا اینکه – حداقل طبق افسانههای اینترنتی – از فیلمنامه ناراضی شد و دستمزد 15 میلیون دلاری را برای حضور در فیلم رد کرد.
تغییرات زیادی در تاریخ لازم نیست – استخدام یک فیلمنامهنویس متفاوت در اینجا، یک داستان کمی تیرهتر در آنجا – تا کیتون به آن بپردازد. بتمن برای همیشه. فقط تصور کنید اگر چنین اتفاقی می افتاد، فیلم های DC چقدر متفاوت به نظر می رسیدند. کیتون نیز ممکن است برای بازگشت بتمن و رابین، و میراث او را به عنوان یک فیلم عالی بتمن با معامله جناس های یخی با آرنولد شوارتزنگر از بین برد. یا مشارکت مداوم او ممکن است آن فیلم را از نظر روحی به فیلمهای برتون نزدیکتر نگه داشته باشد و آن را به یک موفقیت محبوب دیگر تبدیل کند. در آن مرحله، قابل قبول است که کیتون برای چند فیلم دیگر بتمن حضور داشته باشد – این بدان معناست که کریستوفر نولان هرگز فیلم خود را نمی سازد. شوالیه تاریکی سه گانه که ممکن است به این معنی باشد که کل حرفه کریستوفر نولان تغییر کرده یا شاید به طور جبران ناپذیری نابود شود. همه اینها به این دلیل است که مایکل کیتون تصمیم گرفت دماغش را بگیرد و با 15 میلیون دلار برای جوئل شوماخر نقش بتمن را بازی کند.
اندیشیدن در این مسیرهای متناوب در طول تاریخ بسیار سرگرم کننده است، که یکی از دلایل شکوفایی فیلم های چندجهانی در سال های اخیر است. در جهان خودمان، کیتون بیش از 30 سال طول کشید تا دوباره نقش بتمن را بازی کند. و آن را حتی در یک کامل نیست بتمن فیلم: وارد است را فلاش، که کمتر یک ماجراجویی انفرادی برای قهرمان ناوگان پای دی سی کامیکس است و بیشتر یک بازنشانی نرم از کل دنیای فیلم DC است که دارای چند جهان واقعی از ستاره های مهمان است. جدول زمانی ما ممکن است تاریک ترین خط زمانی نباشد، اما باید یکی از عجیب ترین ها باشد.
بیشتر بخوانید: بازیگران مشهوری که شانس بازی در نقش های دی سی را رد کردند
بازگشت غیر محتمل کیتون به بتمن به عنوان یک اثر جانبی تغییر شخصیت عنوان به “دنیای توسعه یافته دی سی” رخ می دهد که با زک اسنایدر آغاز شد. مرد فولادی در سال 2013 و ادامه یافت بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت، آکوامن، زن شگفت انگیز، و دو نسخه بسیار متفاوت از لیگ عدالت. فلش – بری آلن (ازرا میلر) بازرس صحنه جرم AKA – در حالی که به بتمن جهان خود (بن افلک) کمک می کند تا شهر گاتهام را نجات دهد، متوجه می شود که او توانایی سفر در زمان را دارد. و این بری را به فکر فرو می برد.
زمانی که بری پسر بود، مادرش (ماریا وردو) کشته شد و پدرش (ران لیوینگستون) به ناحق به خاطر قتل او به زندان فرستاده شد. بری در حال حاضر نمیتواند بیگناهی پدرش را ثابت کند، اما متوجه میشود که قدرت سفر در زمان او ممکن است راهحل بهتری ارائه دهد: او میتواند به روز مرگ مادرش برگردد و از وقوع آن در وهله اول جلوگیری کند. با وجود هشدارهای بتفلک مبنی بر اینکه تغییر گذشته می تواند عواقب پیش بینی نشده ای در زمان حال داشته باشد، بری وسوسه می شود که تلاش کند.
مطمئناً، وقتی بری در زمان به عقب سفر می کند تا خانواده اش را تعمیر کند، ناخواسته در این روند دنیا را به هم می زند. در حال جدید ناشی از مداخله بری، ژنرال زود، فرمانده شرور جنگ سالار کریپتونی (مایکل شانون، که نقش خود را از مرد فولادی) در برنامه او برای تسخیر زمین بدون مخالفت می ایستد، زیرا این جدول زمانی تغییر یافته سوپرمن، زن شگفت انگیز یا آکوامن ندارد که او را متوقف کند. آه، اما یک بتمن، یا حداقل یک بروس وین مسن تر، با بازی کیتون، دارد که مانند یک گوشه نشین در وین مانور باشکوه زندگی می کند. بری باید متقاعد کند این بتمن از دوران بازنشستگی خارج شود، به او کمک کنید تا زود را متوقف کند و او را به جهان خودش بازگرداند.
خلاصه داستان به همان اندازه مختصر و بدون اسپویل است که من می توانم جمع آوری کنم، اما چیزهای بسیار بیشتری در جریان است فلش. هنگامی که زاویه چندجهانی به حرکت در میآید، کل فیلم به طرح، طرح، طرح، خمیرمایهی کمیک بیوقفه از میلر در نقش دوگانه فلش، ابرقهرمان شجاع زک اسنایدر میرسد. لیگ عدالتو بری آلن به طور قابل توجهی کمتر بالغ از واقعیت جایگزین که در آن فلش پس از تلاش برای نجات جان مادرش به دام می افتد. دو باری – یکی فوق سریع، یکی نه (مگر اینکه موتور دهانش را حساب کنید) – مدام شوخی می کنند، حتی در میان مخاطرات وحشتناک پایان جهان.
بسیاری از جوکها که توسط کریستینا هادسون نوشته شدهاند (از داستانی که به جان فرانسیس دیلی، جاناتان گلدشتاین و جوبی هارولد مربوط میشود) هوشمندانه هستند، همانطور که ادای احترام چشمکی به تاریخ طولانی فیلمهای DC و دیگر داستانهای معروف سینمایی سفر در زمان مانند بازگشت به آینده. فلش، کارگردانی شده توسط آی تیاندی موشیتی، قوی شروع می شود، با انرژی و شوخ طبعی فراوان، همراه با کمی کمک به تروما که بسیاری از داستان های منشأ ابرقهرمانی را باز می کند. بتمن افلک به بری هشدار می دهد که “این زخم هایی که داریم باعث می شود ما آن چیزی که هستیم… نگذارید تراژدی شما را مشخص کند.” ممکن است با تصمیم بری برای مداخله موافق نباشید. در گذشته، اما شما حداقل درک می کنید که چرا او آن را امتحان می کند.
سپس به نظر میرسد که فیلم انگیزههای شخصیتهای زیربنای داستان خود را از دست میدهد، زیرا در مسابقه بری گرفتار میشود تا تمام عوارض جانبی ناخواسته اقداماتش را برطرف کند. و فیلم از آن نقطه بسیار شلوغ است – حالا اینجا دو باری است، حالا اینجا زود است، حالا اینجا بتمن قدیمی است، حالا اینجا یک سوپرگرل کاملاً جدید (ساشا کاله) است – واقعاً نمی توان هر یک از موضوعات بزرگتر آن را در مورد سرنوشت و شخصی در نظر گرفت. انتخاب چرخشها و چرخشهای زیادی وجود دارد، و بازیگران آنقدر بزرگ، که حتی با وجود دو باری روی پرده در بسیاری از صحنهها، شخصیت یا شخصیتهای عنوان و انگیزههای آنها گهگاه گم میشوند.
کیتون هنوز آن بتمن قدیمی را دارد شادی زندگی; حتی با تاخیر، دیدن بازگشت او در یک ماجراجویی دیگر واقعاً سرگرم کننده است. (آینده او به عنوان شوالیه تاریکی در پروژه هایی مانند پروژه کنسل شده دختر خفاشی گزارش شده است که فیلم با چیزی حتی قدرتمندتر از سفر در زمان تغییر کرده است: بازنویسی. این توهم آنقدر متقاعد کننده است که گاهی فراموش می کنید که بسیاری از این فیلم فقط یک بازیگر است که با خودش صحبت می کند. جذابیت این ستارگان و شیمی بین آنها حفظ می شود فلش زمزمه کردن یک کلیپ زیبا
اما در مرحله سوم، تمام سرویسهای کنایهزنی و هواداران مانند یک نوع شیدایی حواس پرتی احساس میشوند. مثل اینکه فلش در تلاش است تا مشکلات داستان پربار خود را با پیشی گرفتن از آنها حل کند. این منجر به پایانی ناخوشایند و رضایتبخش میشود که ترکیبی از کاموهای بسیار نادرست (و برای برخی از مخاطبان، عمیقاً گیجکننده) با جلوههای دیجیتالی واقعاً زشت را ترکیب میکند. پایان یک تعظیم عاطفی در تلاش بری برای ترمیم زخم های ذهنی اش است. همچنین پیام خود را در مورد غرق شدن در غم و اندوه کاملاً تضعیف می کند.
خوب در اینجا به سختی بیشتر از بد است، حداقل به اندازه ای که من می توانم بدهم فلش یک توصیه حاشیه ای بسیاری از بررسی های فلش از اکران های اولیه، آن را یکی از بهترین فیلم های کمیک دی سی که تا به حال ساخته شده است، نامیدند. شاید در جهان دیگری این درست باشد. در این یکی، من فکر کردم که تصادفاً به خط پایان رسید.
امتیاز اضافی:
–فلش عملا یک چندجهانی کامل فیلم برای خودش است. اگر جیمز گان برای بازسازی دنیای DC در طول پس از تولید آن استخدام نمی شد، اگر ازرا میلر در چند سال گذشته با انواع مشکلات شخصی مواجه نمی شد، اگر هیچ یک از نویسندگان و کارگردانان زیادی که سعی در توسعه این ماده داشتند. – از جمله فیل لرد و کریس میلر، ست گراهام اسمیت، ریک فاموییوا، و حتی گرانت موریسون نویسنده کتاب های مصور – به پروژه چسبیده بودند، می توانست کاملاً متفاوت به نظر برسد.
-چه زمانی فلش به پایان رسید، آقایی که کنار من نشسته بود رو به شخصی که با او به فیلم آمده بود، کرد و با صدای بلند اعلام کرد که این یک فیلم چندجهانی بهتر از دکتر استرنج در چند جهان جنون. او اصرار داشت که «واقع بینانهتر» بود، زیرا «واقعاً اینگونه اتفاق میافتد». فقط احساس کردم باید این تحلیل را با کسی در میان بگذارم.
امتیاز: 6/10

بازیگرانی که نقش های دی سی را رد کردند
این ستارههای بزرگ میتوانستند نقش برخی از قهرمانان محبوب دیسی کامیکس شما را روی صفحه بازی کنند. اما همه آنها به دلایلی نه گفتند.
Comment