اگر از 100 نفر بخواهید که یک لحظه از یک فیلم ایندیانا جونز را نام ببرند، شرط میبندم حداقل 95 نفر از آنها دقیقاً همان مورد را انتخاب کنند: ایندی، با یک بت طلایی که زیر بغلش فرو رفته است، از طریق یک تونل توسط یک تخته سنگ عظیم تعقیب میشود. سکانس افتتاحیه از سال 1981 مهاجمان کشتی گمشده.
صحنه بولدر یکی از آثار کلاسیک سینمای اکشن آمریکاست. به کارگردانی استیون اسپیلبرگ – که چهار قسمت اول را بر عهده داشت ایندیانا جونز فیلمها – این جنبشی ناب سینماست. تخته سنگ مورد استفاده در این صحنه از چوب، فایبرگلاس و گچ ساخته شده بود و ظاهراً تنها چند صد پوند وزن داشت. اسپیلبرگ با ویرایش دیوانهوار، کلوزآپهای عرقآور و طراحی صدای پررونق، وزن آن را حدود 20 برابر میکند.
این سکانس بلافاصله چندین جنبه اصلی شخصیت ایندیانا جونز، از جمله شجاعت و ماهیت خطرناک حرفه اش را مشخص می کند. همچنین احتمالاً مهمترین مؤلفه شخصیت ایندیانا جونز را مشخص می کند، اگرچه به ندرت مورد تأیید یا بحث قرار می گیرد.
ایندیانا جونز، مردی که در طول فیلم و سپس چهار فیلم دیگر دنبال خواهیم کرد، یک شکست کامل است.
بیشتر بخوانید: بهترین صحنههای اکشن تکتاک تا کنون
تخته سنگی که می آید تا ایندی را در آن تونل له کند، تقصیر کسی نیست جز خودش. او همان کسی است که وقتی تلاش کرد و نتوانست یک بت باروری چاچاپویان را بدون ایجاد تله انفجاری بکشد، باعث انتشار آن شد. او سعی کرد بت را با یک کیسه شن جایگزین کند، اما رد و بدل شد و تخته سنگ را رها کرد.
ایندی موفق می شود به سختی از تخته سنگ فرار کند. اما با انجام این کار، او توسط یک قبیله محلی و باستان شناس رقیب رنه بلوک اسیر می شود، که بت را می گیرد و ایندی را بیشتر تعقیب می کند. قهرمان ما فرار می کند – اما او بت باروری را بازیابی نمی کند.
و در واقع او هرگز بت باروری را بازیابی می کند. در عوض، ایندی بقیه فیلم را به دنبال صندوق عهد می گذراند، جعبه حمل مشهور لوح های سنگی اصلی که ظاهراً موسی ده فرمان را روی آن حک کرده است. ایندیانا جونز که توسط ارتش اجیر شده است، جهان را پرتاب می کند، به این امید که کشتی را قبل از بدست آوردن و بهره برداری توسط نازی ها که با بلوک کار می کنند، پیدا کند.
ایندی دوباره شکست می خورد. طرز ناراحت، بدبختانه.
نه تنها او نه نازی ها را از گرفتن کشتی جلوگیری کنید، او اساساً آنها را به سمت آن هدایت می کند. نازی ها با تفسیر نادرست سرنخ، کشتی را در نقطه اشتباه جستجو می کنند. جونز محل استراحت واقعی کشتی را پیدا می کند، آن را پیدا می کند، سپس مجبور می شود زمانی که نازی ها او را در میانه حفاری آن می گیرند، آن را به دستش بسپارد. ایندی موفق می شود کشتی را بازیابی کند، سپس دوباره آن را از دست می دهد و در نهایت به دلیل شیفتگی خود به آن، شانس نابودی آن را نمی پذیرد. او از باز شدن کشتی جان سالم به در میبرد، اما پس از آن کشتی را به یک انبار دولتی گم میکند که احتمالاً برای ابدیت در آن ذخیره میشود.
یعنی مهاجمان کشتی گمشده. تنها ذره ای از پیروزی که ممکن است در این فیلم بیابید، رابطه تازه ایندی با ماریون کارن آلن است – اما به شیوه واقعی ایندیانا جونز، ماریون با فیلم بعدی، پیش درآمد، رفت و برای سومین فیلم برنگشت. (او حداقل در چهارمین بار دوباره ظاهر شد.) و تا به امروز هر فیلم ایندیانا جونز این الگو را تکرار کرده است: ایندی، ماجراجوی مورخ سرسخت، در جستجوی آثار باستانی که تقریباً هرگز آنها را پیدا نمی کند، در سراسر جهان سرگردان است، به همراه زنان زیبایی که تقریباً به آنها می پیوندند. ناگزیر قبل از شروع ماجراجویی بعدی او را ترک کنید.
که در ایندیانا جونز و معبد عذاببرای مثال، فضای باز سرد ایندی را میبیند که توسط یک گانگستر شانگهای دوبار عبور میکند. جونز به سختی از این برخورد جان سالم به در می برد و بدون الماسی که به او وعده داده شده بود فرار می کند.
ایندی فرار می کند – در هواپیمایی که معلوم می شود متعلق به گانگستر است، که در پرواز خرابکاری می کند و ایندی و همراهانش را در هند سرگردان می گذارد. در آنجا، ایندی موافقت می کند که به روستایی کمک کند تا سنگ مقدس و فرزندان گمشده خود را بازیابی کند – ظاهراً در جستجوی “بخت و جلال”. ایندی بچه ها و سنگ را برمی گرداند و بدون هیچ چیز دور می شود. نه ثروت، نه شکوه تصویر نهایی فیلم ایندی است که قهرمان فیلم، ویلی اسکات (کیت کپشاو) را در آغوش میگیرد – که دیگر هرگز در فرانچایز دیده نشد.
ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی منشا شخصیت عنوان را به عنوان یک ماجراجو نشان می دهد. آن نیز شامل یک شکست بزرگ است. ایندی در نوجوانی (ریور فینیکس) سعی می کند صلیب کورونادو را از دست یک باند دزد دور نگه دارد. او صلیب را میگیرد و کلاهبرداران را به تعقیب و گریز وحشیانه هدایت میکند، اما در نهایت توسط کلانتر محلی دستگیر میشود و مجبور میشود صلیب را به مردانی که آن را گرفتهاند پس بدهد.
آخرین جنگ صلیبی به موقع به جلو می پرد؛ جونز، که اکنون بار دیگر توسط هریسون فورد بازی میشود، چندین دهه بعد این صلیب را دنبال کرده است. بعید است، او میکند موفق به بازپس گیری آن شود، اساساً در تنها لحظه ای که وجود دارد هر از این فیلم ها که ایندیانا جونز با موفقیت با یکی از گنجینه های خود به خانه بازمی گردد. اما سپس باقیمانده فیلم او را به یک جستوجوی کیشوتیک دیگر میفرستد، این تلاش برای نجات پدرش (شان کانری) و بازیابی جام مقدس.
سرانجام، جونزها جام را پیدا می کنند. شما هرگز حدس نمی زنید که چه اتفاقی می افتد. جونز جام را بازیابی می کند و حتی از آن برای شفای پدر زخمی خود استفاده می کند. اما پس از آن ایندی جام را بدون مراقبت ترک می کند – پس از آن همه کار، ایندی، شما آن را روی زمین می گذارید؟!؟ – جایی که یک نازی آن را برمی دارد و سعی می کند با آن برود. این باعث ایجاد یک تله انفجاری عظیم می شود و معبدی را که جام جام در آن پنهان شده بود فرو می ریزد. ایندی، پدرش و متحدانشان فرار می کنند – اما ایندی یک بار دیگر اجازه می دهد یک شی با ارزش غیرقابل تصور از بین انگشتانش بلغزد – در این مورد، به معنای واقعی کلمه.
زمانی که ایندیانا جونز تقریباً 20 سال بعد به کشور بازگشت ایندیانا جونز و پادشاهی جمجمه کریستالی، او قبلاً شکست خورده دوباره معرفی شد. توسط ایرینا اسپالکو (کیت بلانشت) و سربازان شوروی اسیر شد. آنها او را مجبور می کنند تا یک جسد بیگانه را که در یک انبار بزرگ دولتی پنهان شده است پیدا کند. (این همان جایی است که صندوق عهد در آن ذخیره می شود؛ مخاطبان یک بار دیگر آن را پیدا می کنند، اما ایندی، به روش معمولی ایندیانا جونز، این کار را نمی کند.)
ایندی از دست روس ها فرار می کند، اما آنها بیگانه را می گیرند. او به پرو می رود و جمجمه ای کریستالی با قدرت های عجیب پیدا می کند و تعقیب و گریز رفت و برگشتی را برای این مک گافین فرازمینی آغاز می کند که طناب کشی بر فراز کشتی را به یاد می آورد. مهاجمان نتیجه نیز آشناست. ایندی و متحدانش زنده میمانند و آدمهای بد شکست میخورند، اما جمجمه از ایندی فرار میکند و تمام آثار شهر باستانی باعث شد که حزب او در یک سیل عظیم ناپدید شود. تنها گنجی که ایندیانا با این زمان از آمریکای جنوبی خارج میکند «دانش» است.
تماشای این فیلم ها پشت سر هم، به نوعی تکان دهنده است که ایندی هر چند وقت یکبار همه چیز را خراب می کند. شکست های همیشگی تقریباً به همان اندازه که فدورا و شلاق گاو نر او جنبه ذاتی شخصیت او دارند. اما به نظر نمی رسد که تمایل ایندی به شکست زیاد در مورد آن صحبت شود. تنها نمونه ای از کسی که چیزی شبیه به این را شناسایی کرده است که من می توانم به صورت آنلاین پیدا کنم، سال 2007 بود هفته نامه سرگرمی مقاله ای از مارک برناردین که در آن او ایندیانا جونز را “بازنده” او اشتباه نمی کند؛ ایندی خیلی بیشتر از چیزی که در فیلم هایش می برد ضرر می کند. او مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، به دام میافتد، شستشوی مغزی میشود، و در یخچال با سلاح هستهای مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، و سپس با انبوهی از زخمهای جدید و علاقهای عاشقانه از هر فیلم خارج میشود که احتمالاً برای دنباله آن برنمیگردد.
اما برناردین همچنین می نویسد که ایندیانا جونز “قهرمان نیست… او یک تماشاگر است” زیرا حداقل در مهاجمان کشتی گمشده، “اگر ایندی را از فیلم حذف کنید، نتیجه یکسان است.” با این حساب، او هم اشتباه نمی کند. از نظر فنی، اگر ایندیانا جونز را از آن خارج کنید مهاجمان کشتی گمشدهنازیها هنوز کشتی را میگرفتند و آن را باز میکردند و هنوز هم میمردند. (از طرف دیگر، بدون جونز که پس از ذوب شدن و/یا انفجار صورت نازیها آن را به دولت ایالات متحده تحویل دهد، آلمانیها ممکن بود بقایای کشتی و بلوک را پیدا کرده باشند و بفهمند که چگونه از قدرت آن استفاده کنند، و برنده جنگ جهانی دوم…)
صرف نظر از این، فکر نمیکنم بیتأثیر بودن ایندی او را کمتر قهرمان کند، اما بیشتر یکی از. در واقع، من فکر میکنم این یکی از جنبههای ضروری جذابیت اوست: او انسانی خطاپذیر است که دائماً با تهدیدات مافوق بشری روبرو میشود که به هیچ وجه برای مقابله با آن آماده نیست. و با این حال او به مبارزه ادامه می دهد. حتی زمانی که او کشتی یا جمجمه کریستالی را از دست می دهد، حتی زمانی که زندگی عاشقانه اش به هم ریخته است، هرگز دست از کار نمی کشد.
این تمایل به کوتاه آمدن – و بدون توجه به ادامه کار – همان کیفیتی است که شخصیتهای طولانیمدت مانند مرد عنکبوتی را بسیار محبوب میکند. تماشای یک بدجنس بسیار کارآمد، فوقالعاده موفق و کاملا آماده برای مدتی میتواند سرگرم کننده باشد. اما برای بسیاری از ما، این یک شخصیت قابل ربط نیست.
ایندیانا جونز بیشتر از ما به زبانها صحبت میکند، و او مردی بسیار مدبر است. او همچنین بسیار شجاع تر از ما است که در چکمه های آلدن مدل 405 که به خوبی پوشیده شده بودیم. اما فراتر از آن، او یک جنگجوی با استعداد نیست. او یک استاد دانشگاه است! حتی نام باحال او آنقدرها که به نظر می رسد باحال نیست. او آن را از یک سگ دزدید! ما انتظار داریم این مرد در برابر ده ها نازی یا فرقه گرا یا بیگانه چه کند؟
من می دانم که برخی از مردم این ایده را که هریسون فورد در 80 سالگی ایندیانا جونز بازی می کند، مسخره می کنند. آنها اصرار دارند که این شخصیت به عنوان یک مرد مسن کار نمی کند. برای من، پیری استقامت ایندی را تندتر می کند. به همین دلیل مشتاقانه منتظرم ایندیانا جونز و شماره گیری سرنوشت. من فقط شرط نمیبندم که ایندی با آن صفحه که در کیفش پنهان شده از فیلم خارج شود.

فیلم های علمی تخیلی آینده نگر که اکنون در گذشته اتفاق می افتد
وقتی این فیلمهای علمی تخیلی منتشر شدند، پیشبینیهایی را برای آینده جامعه ارائه کردند – سالها بعد، آنها رسماً در گذشته قرار دارند.
Comment